زندگی من

بدبختی

زندگی من

بدبختی

اههههه..اهه اه اه اه اه اه اه...این دانشگام واسه ما شده معضل..اعصابمو کلی بهم ریخته...اون از واحد های برداشتم ...اینم از خود دانشگاه......... 

حال و حوصله ندارم...به هیچ وجه......اعصابم خیلی خورده.......پرییشب که یه خورده دیدمش....به جز سلام به هم هیچی نگفتیم....این فقط نگاه هامون بود که بعضی موقع ها گره می خورد و صحبت می کرد...همین و بس ... سعی کردم حداقل تو اون مدت شاد جلوه بدم خودمو...نمی دونم تونستم یا نه ................................................................... 

حالم بده..حالم داره به هم می خوره... حالم از خودم داره به هم می خوره ..دوست دارم گریه کنم..اما اشگی واسم نمونده ...واقعا نمونده...................................................... 

نظرات 2 + ارسال نظر
ساره جمعه 2 اسفند 1387 ساعت 10:08 http://www.asemanshare.parsiblog.com

سلام
من صاعقه م که وبلاگم وادی بود
وادی رو جمع کردم
اگه خواستی بهم سر بزن
ناراحتم که ناراحتی

یه دوست پنج‌شنبه 8 اسفند 1387 ساعت 19:14

سلام اقا مهدی
من همه ی وبلاگتو خوندم البته بیشتریاشو
خیلی واسم جالب بود
خیلی خوبه که اینجا خودتو تخلیه می کنی
می شه ای دیتو بذاری ؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد