زندگی من

بدبختی

زندگی من

بدبختی

دلم گرفته....چه خوب هم که کسی خونه نیست..همونجور که میخامه..چراغا خاموش و اهنگ داریوش ..خیلی هم خسته ام ...یه خورده هم گریه کردم... 

دیر از سر کار اومدم ..گفتی بیام پیشت ..اما انقد خسته و پریشون و کثیف بودم که نیومدم...اما خدا یه جوری چید که باید میومدم اونجا ...اومدم و دیدمت...خیلی کم...یه کادو هم گرفته بودی ...اودکلن بود..خیلی هم خوشبو....مرسی....بعدش گفتی واسه این بود که زده بودی ززیر قولت ...اما من ناراحت نبودم...بازم دستت درد نکنه... 

 

شام ندارم بخورم ..حال و حوصله بیرون رفتن هم ندارم..الان زنگ زدم واسم بیارن گفت سرویس نداریم...خابم میاد