زندگی من

بدبختی

زندگی من

بدبختی

Ey to tanha khobe donya bi too man tanha tarinam.ba to man mesle setare bi to man khake zaminam

.............

Laye khaterate talkham yade to hamishe shirin ta abad fekre to hastam nazanin refighe dirin

………………………

میدونی غربت چیه؟ هروقت از صدا و نگاه اونیکه ارومت میکنه دور شدی تو غریبی

...................

Liz khoordan dar sarazirie zendegi bahanei ast tad sate an kesi k dostash dari bishar befeshari

………………..

Joda shidan az kasi k dostesh dari ba mordan hich farghi nemikine pas omri k bi to begzare margist be name zendegi

.................

Be kotahie lahazate ba ham bodan manger be vosate lahazati bengar k be yadat hastam

…………………….

ای کاش میشد از دست سیاهی ها گریخت و بر ابی ترین رنگ اسمان نوشت دوستت دارم

بوی یوسف میدهد پیراهنت ... پیر کنعانم برای دیدنت

یک قطره عشق والاتر از یک قیانوس عقل است پس تو یک بارون عشق برای منی

هرگاه دفتر محبت را ورق زدی هرگاه زیر پایت خش خش برگها را احساس کردی هرگاه میان اسمان دوستاره عاشق دیدی برای یک بار از گوشه ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلبت بگو یادت بخیر

مثل بارون باصفایی مثل خون تو قلب مایی چه یخوایی چه نخواهی تو عزیز دل مایی

من که بریده از منم در اتش رسیدنم به تو چرا نمی رسم چرا چرا نمی رسم

برای عزیزترین همپای لحظه هایم در غریبانه ترین لحظه تنهایی خویش هرگز تو را از یاد نخواهم برد

در حسرت فردای تو تقویممو پر میکنم هرروز این تنهایی و فردا تصور میکنم

کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم که هر شب هرم دستاتو به اغوشم بدهکارم تو با دلتنگی های من تو با این جاده همدستی تظاهر من ازم دوری تظاهر میکنم هستی

یه حسی از تو در من هیست که میدونم تو را دارم واسه برگشتنت هرشب درارو واز میزارم

شبی در شهر چشمانت فقط یک رهگذر بودم ندیده دل به تو دادم شدی سلطان و معبودم

اقتاب پنجره را میشناسد حتی اگر بسته باشد مهتاب به دیدارم میاید حتی اگر خسته باشد دل هوای تو را دارد حتی اگر شکسته باشد

نبودنت ندیدنت دور بودنت هرگز بهوته نمی شه واسه از یاد بردنت دوستت دارم عزیزم

تو بشو ساحل قلبم من میشم ماهی مرده تا بگن به عشق ساحل لب دریا جون سپرده

ساز گلهای دلم اهنگ توست حس نکردی یک نفر دلتنگ توست

سلام 

منم که خوبم....تو هم که نمی دونم چرا بهو الان اینطوری کردی خوب بودیا...نمیدونم 

داهات بودم این چند روزو...........اما رابطمون خیلی بهتر شده با تو ..البت این چند روزز که داهات بودم تا الان ندیدمت..........منظورم از بهتر اینه که خیلی بهتر از قبل پیش همیم...گیر دادی که اینجارو بخونی خیلی....اما من به تو گفتم پاک کردم اینجارو ببخش که دروغ گفتم مجبورم نمیتونم اینجارو بدم بخونی ..اس های بالا هم تو فرستاده بودی اینجا نوشتم 

خدا خودت مواظب عشقم باش 

راستی بیتا جان اینجا جوابتو میدم تو وبلاگت هم میام ..این که نوشتی هیچی نفهمیدی از من و ما دوست دارم یه خورده گنگ بنویسم...شرمنده ام......ممنون ازت