دلم خیلی گرفته ...به وسعت اسمون...با اینکه از صب تا یه ساعت پیش با عشقم بودم و الانم اومده خونمون...اما نمی دونم چرا ...شاید به خاطر چیزاییه که شنیدم....ای خدا چقد ما بدبختیم...نه نباید اینجور گفت خدا مارو خوشبخت افریده اما این خوده ماییم که خودمونو با کارامون بدبخت می کنیم ....نمی دونم چرا ... با اینکه ایبنو اون بهمون میگن کارمون اشتباس اما دوست داریم باز انجامش بدیم بعد هم پشیمون شیم...اما خوب بعضی هاشم این جامعه مارو سوق می ده به سمت یه کارایی...جامعه ای که من و تو و ما داریم می سازیمش...واقعا واسه این جامعه که من  و امثال من ایندش باشیم متاسفم...نمی دونم چرا اینارو دارم می نویسم ... حالم خوب نیست .... به هیچ وجه ...نمی دونم خدا کمکم کن 

 

راستی عید همه مبارک...شاید بعد از عید اومدم برا اپ .....شاد باشید 

ایشالا تو این سال جدید به همه خواسته های خوبتون برسید 

امیدوارم که عشقم هم دیگه..................خدا خودت کمکش کن