بعد از اون ظهرش اومدم پیشت ..یه خورده  گفنیمو خندیدیم...فرداش و پس فرداشم همینطور... همون موقع که فرش می شستیم 

 

شنبه هم تو اینجا بودی 

اما.......................................... 

چی بگم این نقطه چین رو خیلی دوست دارم همه گفتنی ها و نگفتنی هام .... من ادم بشو نیستم هر دفعه میگم این دفعه اخرشه دیگه بازیچت نمی شم اما دوست دارم.... نمی تونم بی خیالت شم......اما احتمالا این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست.....  

 

بقیه این حرفامو موقعی می زنم که باهات صحبت کنم ببینم نتیجش چی میشه 

 

اعصابم خورده اما هی تلقین میکنم میگم نههههههههه....یعنی همین الانشم ریلکسم!!!